یک مسافرکش نوجوان اغواگر که هوس توجه دارد، دارایی های خود را در یک جاده خلوت به طرز اغواکننده ای آشکار می کند. دهان مشتاق او هر چیزی را در دید می بلعد و تردیدی در مورد خواسته های سیری ناپذیر او باقی نمی گذارد. این برخورد کنار جاده ای گواهی بر عطش سیری ناپذیر اوست.