بعد از یه خواب وحشتناک، خواهر ناتنی 18 ساله ام علیتا آنجل به شدت نیاز به آرامش داشت.با وجود تردید اولیه، نمی تونستم در برابر التماس هاش مقاومت کنم و تسلیم امیال اولیه ام شدم.خیلی زود لباس هامون خاموش شد و من با صمیمیت هر اینچ از وجودش رو کاوش می کردم.